اگرچه ترتیبات و مقررات قطعنامه بهراحتی اجرا نشد و بهدلیل اختلاف نظر دو طرف در تفسیر و اجرای مقررات آن و از همه مهمتر کارشکنیهای عراق روند اجرای آن خصوصاً ابتدا با مشکلاتی مواجه شد و در مواردی ترتیبات قطعنامه، گاهی نقض و یا ناقص اجرا شد، تصویب قطعنامه۵۹۸ در ۲۰ جولای ۱۹۸۷ (۲۹ تیر ۱۳۶۶) براساس فصل 7منشور ملل متحد حکایت از آن داشت که اعضای شورای امنیت بهویژه اعضای دائمی آن تصمیم جدی گرفتهاند که صرفنظر از علت و انگیزه جنگ بین دو دولت، به آن پایان دهند. این قطعنامه با قطعنامههای پیشین شورا متفاوت بود. مهمترین تفاوت آن از نظر صوری، قرارگرفتن آن در قالب فصل ۷ منشور ملل متحد بود که آن را از حالت توصیه خارج و برای دوطرف جنگ لازمالاجرا میکرد. از نظر محتوایی نیز این قطعنامه از قطعنامههای پیشین جامعتر بود و در آن سعی شده بود برخی دیدگاهها و خواستههای ایران مورد توجه قرار گیرد.
رد قطعنامههای شورای امنیت توسط جمهوری اسلامی ایران بهدلیل یکطرفهبودن اکثر مفاد این قطعنامهها ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل را در حل مشکل جنگ ایران و عراق بیش از پیش به نمایش میگذاشت. این مسئله موجب شد تا شورای امنیت در مواجهه با آخرین موضع ایران در قبال قطعنامه۵۸۸ به این نتیجه برسد که تا زمان ملحوظ کردن برخی نظرات ایران، از صدور هرگونه قطعنامه دیگری خودداری ورزد. این نتیجه در کنار 2مسئله اساسی دیگر باعث شد تا شورای امنیت اقدام به تصویب قطعنامهای کند که در آن تاحدودی نظرات ایران، بهویژه در زمینه تعیین متجاوز منعکس شده باشد. این دو مسئله عبارت بودند از:
۱ - پیروزیهای بزرگ و استراتژیک ایران در جبهههای جنگ بهویژه در 2عملیات والفجر۸ و کربلای۵
۲- به توافق رسیدن آمریکا و شوروی در مورد حل چند منازعه منطقهای ازجمله جنگ ایران و عراق.
پیروزیهای بزرگ ایران در جبهههای جنگ
ادامه تحرکات ایران در جبهههای جنگ، موفقیت در عملیات والفجر۸ و کربلای۵ و تصرف منطقه فاو، عملاً ارتباط عراق با خلیجفارس را قطع کرد و ایران را در کنار کشور کویت که یکی از اصلیترین حامیان اقتصادی عراق در جنگ بود قرار داد. تصرف منطقه شلمچه نیز ایران را به شهر استراتژیک بصره که برای عراق اهمیتی خاص داشت نزدیک کرد و باعث تغییر موازنه جنگ به نفع ایران شد. امیدواری قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه نسبت به مقاومت عراق هم بهشدت کاهش یافت در نتیجه در شرایطی که احتمال موفقیتهای ایران روبه افزایش و مقاومت عراق رو به کاهش گذارده بود، پایان جنگ بدون طرف پیروز میتوانست تأمینکننده حداقل خواستههای 2ابرقدرت از پایان جنگ ایران و عراق باشد.
بررسی وضعیت عینی جنگ در سالهای پایانی
بررسی تحولات نظامی جنگ پس از حمله سراسری عراق به ایران در شهریور ۱۳۵۹ و متوقف شدن ماشین جنگی این رژیم در اوایل سال۱۳۶۰ و همچنین بازپسگیری خرمشهر در ۳خرداد سال۱۳۶۱ نشان از تغییر روند جنگ به سود ایران داشت. بعد از فتح فاو و عملیات موفق کربلای۵ تحلیلگران غربی و شرقی از احتمال پیروزی قریبالوقوع ایران در جنگ و سرنگونی رژیم بعث سخن میگفتند اما از بهار سال۱۳۶۷ تحولات جنگ به نحو غافلگیرانهای در عرض 3ماه به زیان ایران و به سود عراق تغییر یافت که منجر به تغییر وضعیت نظامی عراق از سوی سران حکومت این کشور شد. روند جنگ در دو سال آخر بهگونهای بود که دشمن در منطقه جنوب با تهدید جدیای مواجه نبود. این موضوع فرصت لازم را به دست داد تا ارتش عراق استراتژی خود را در جنوب از پدافند به آفند تغییر دهد.
از سوی دیگر تشدید فشارهای ایران باعث شد تا سازمان رزم عراق فراخوانی نیروها را از یک نوبت تا قبل از سال۱۳۶۵ به ۳۰نوبت در این سال افزایش دهد و در هر دوره نیز 100هزارتن از مشمولان جدید خود را برای اعزام به صحنه نبرد آماده و روانه کند؛ موضوعی که به گسترش چشمگیر سازمان رزم عراق منجر شد. همزمان با این تحولات و با توجه به اینکه حمایتهای مردمی هسته مرکزی دفاع و قدرت نظامی ایران را تشکیل میداد نوعی گرایش نسبت به این تحلیل پدید آمد که تغییر روحیه مردم ایران میتواند تنها عامل شکست جمهوری اسلامی باشد. در نتیجه این تحلیل عراق مرحله دیگری از حملات موشکی و جنگ شهرها را با هدف درگیرکردن مستقیم مردم با نتایج خسارتبار جنگ آغاز کرد.
تغییرات در موازنه جنگ
پس از درگیریهای ایران با آمریکا در سال۱۳۶۶ در خلیجفارس و عدمتعرض جدی به استحکامات عراق در همین سال و ایجاد یک فضای تنفسی برای عراق، در حالی که نیروهای نظامی ایران پس از عملیات والفجر۱۰ به شهرهای خود برگشته و نیروهای سیاسی سرگرم انتخابات مجلس بودند در ساعت۵ بامداد روز یکشنبه ۲۸فروردین ۱۳۶۷ ارتش عراق با اجرای آتش توپخانه سنگین و حملات شیمیایی علیه نیروهای ایرانی تهاجم خود را به فاو آغاز کرد. این در حالی بود که از سال۱۳۶۶ به بعد بهدلیل تغییر استراتژی جمهوری اسلامی ایران در جنگ، کل نیروهای ایرانی مستقر در تمامی منطقه جنوب کمتر از 100گردان و نیروهای عراقی مشتمل بر ۳۰۵ گردان درگیر و ۱۳۰ گردان احتیاط بودند.
تداوم تهاجم به عراق
پس از سقوط جزایر مجنون و احتمال حمله عراق به جبهه شمالی، نیروهای خودی برای تمرکز توان و خارج کردن ابتکار عمل از دست نیروهای عراق تصمیم گرفتند مناطق تصرف شده در جبهههای شمالی شامل حاج عمران، پنجوین و ماؤوت را که در سال۱۳۶۶ و اردیبهشت ۶۷ با عملیات کربلای ۱۰، نصر۴ و نصر۸ و بیتالمقدس۶ آزاد شده بود تخلیه کنند. پس از آن نیروهای دشمن در ۲۱تیر ۱۳۶۷ و با یک عملیات گسترده به استعداد ۱۱لشکر ، منطقه وسیعی در غرب عینخوش، موسیان و جنوب دهلران را به تصرف خود درآوردند.
از سوی دیگر پس از عقبنشینی ایران از برخی از مناطق همچون حلبچه در ۲۲تیر ۱۳۶۷ و ادامه حملات عراق و تشدید فشارهای بینالمللی به ایران جلساتی در داخل کشور با هدف اتخاذ تصمیم نهایی درباره جنگ تشکیل شد و در نشست مشترک سه قوه که اعضای شورای نگهبان نیز در آن حضور داشتند، شرایط نظامی- سیاسی کشور مورد بحث قرار گرفت. امام نیز در روزهای ۲۳ و ۲۴تیر ماه نشستهای مشورتی جداگانهای انجام دادند ولی نشست نهایی و اصلی طبق دستور امام با حضور ۴۰تن از شخصیتهای کشوری و لشکری در روز ۲۵تیر تشکیل شد.
چند روز پس از تشکیل این جلسه هاشمی رفسنجانی اعلام کرد: طی بحثهایی که صورت گرفت مجموعه شرایط، جمهوری اسلامی را به این نتیجه رساند که برای مصلحت انقلاب قطعنامه۵۹۸ پذیرفته شود.
بدین ترتیب 2 روز پس از پیشرویهای عراق در خاک ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی ایران با ارسال نامهای به خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل سازمان ملل، رسماً قطعنامه۵۹۸ را پذیرفت. در هر صورت قطعنامه۵۹۸ با تدبیر حضرت امام پذیرفته شد. با این تصمیم هر چند مردم و رزمندگان شگفتزده شدند اما امام خمینی(ره) به آنها سفارشی کردند: «این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند که هرچند این مسئله بهخودی خود یک ارزش بسیار زیبا است اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست».
منبع: سایت جامع دفاع مقدس